3 اردیبهشت 1389 / 8 جمادی الاولی 1431 / 23 آوریل 2010
3 اردیبهشت 1389 / 8 جمادی الاولی 1431 / 23 آوریل 2010
3 اردیبهشت 1389 / 8 جمادی الاولی 1431 / 23 آوریل 2010 |
|
|
در پي برگزاري كنفراس شرم آور برلين با موضوع ايران پس از انتخابات مجلس ششم ، مردم انقلابي ايران در سراسر كشور با انجام يك راهپيمايي گسترده، حمايت خود را از سخنان مقام معظم رهبري از برگزاري اين كنفراس، ابراز داشته و خشم وانزجار خود را از شركت كنندگان و برگزاركنندكان كنفراس ضد انقلابي برلين اعلام داشتند. راهپيمايان ضمن تقبيح عمل شركت كنندگان در اين كنفرانس ، از وزارت امور خارجه خواستند مانع مداخله اجانب در امور ايران شده و نگذارند اينگونه ، آرمانهاي يك ملت و كشور را به تحقير كشند. در طول برگزاري كنفرانس ننگين برلين، شعارهايي عليه نظام ، اسلام و اركان انقلاب اسلامي سرداده ميشد و افرادي كه از ايران در اين كنفرانس شركت كرده بودند هيچ عكسالعملي از خود نشان ندادند. از برگزاركنندكان اصلي اين كنفرانس ، بنياد هانريش بل آلماني است. اين بنياد از اجلاس برلين به عنوان رويارويي بسيار جذاب ياد ميكند و معتقد است براي اولين بار پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، گفتگويي در ايران ميان سكولارها و اصلاحگرايان ديني سازماندهي شده است. در اين ميان نقش سازمان صدا و سيما به عنوان افشاگر رويدادهاي اين كنفرانس، بسيار برجسته بود. |
|
|
حاج ابراهيم بن محمد حسن خراساني كاخي معروف به حاجي كرباسي در سال 1180 ق در اصفهان به دنيا آمد و پس از فراگيري دروس مقدماتي، براي تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفت. فقه و اصول و ديگر علوم ديني را از علامه بَحرُالعُلوم و شيخ جعفر كاشِفُ الغطاء و ديگر بزرگان فرا گرفت. وي بسيار محتاط بود و تنها به اصرار ميرزاي قمي، رساله نوشت. اشاراتُ الاصول، شَوارَعُ، الهِدايه و مِنهاجُ الهِدايه از تاليفات او ميباشند. حاجي كرباسي در سال 1262 ق در 82 سالگي در اصفهان وفات يافت و در مسجدي كه در آن درس ميگفت و به مسجد حكيم معروف است، به خاك سپرده شد. |
ميرزا محمد باقر خوانساري از علماي بزرگ قرن چهاردهم هجري، فقيه، اصولي، محدث، رجالي، اديب و محقق بوده است. وي رياست علمي و مذهبي اصفهان را داشته و داراي تأليفات متعددي ميباشد. روضاتُ الجنّات، اُرجوزَه و قُرةُالعين و... از جملهي آنهاست. |
|
|
حزب فاشيست ايتاليا تشكيل شده فاشيسم بطور اعم به هر رژيم استبدادي متمركزي اطلاق ميشود كه از اصول و تعصبات نژادي پيروي ميكند و به مخالفت با هرگونه افكار و عقايد آزاديخواهي ميپردازد. |
سازمان هواشناسي جهاني كه به اختصار ومُو خوانده مي شود. بطور زسمي تاسيس شد .اين سازمان وابسته به سازمان ملل متحد است و كليه سازمانهاي هواشناسي جهان با اين سازمان همكاري دائم دارند . |
ميشل دو سِروانتس نويسنده معروف اسپانيايى در نهم اكتبر 1547م در شهر آلكالا در اسپانيا به دنيا آمد. پدرش پزشك دوره گردي بود كه به شهرهاي مختلف سفر ميكرد ودر اين سفرها فرزند خردسالش را به همراه ميبرد. بدين جهت سروانتس نتوانست به تحصيل علم بپردازد، ليكن به زودي شمشيرزني را فرا گرفت و به خدمت قشون دولتي درآمد. وي در 24 سالگي در يك نبرد دريايى شركت كرد و زخمي شد، اما در بازگشت به اسپانيا به دست دشمنان گرفتار گرديد. درنهايت با دادن خون بهايى كه مايه فقر خود و خانوادهاش شد، آزادي خود را باز خريد و به اسپانيا بازگشت. وي از آن پس تصميم گرفت كه از راه نويسندگي امرار معاش كند، اما در اين راه توفيقي نيافت و سروانتِس مدتي به كارهاي دولتي پرداخت. وي در سال 1584م با نوشتن رماني به نام گالايتا به شهرت رسيد، ولي باز هم در فقر بود. پس از چندي تصميم گرفت كه باز دست به قلم بَرَد. از اين رو از سال 1605م شاهكار بزرگش با نام دون كيشوت را در دو قسمت به رشته تحرير درآورد. اين اثر كه مدت پانزده سال از عمر سروانتس را به خود اختصاص داد، به عنوان يكي از آثار ادبي معروف جهان شهرت يافت. دون كيشوت - شخصيت اصلي اين كتاب - نجيبزادهاي است كه داستانهاي فراواني خوانده و با اينكه مردي ضعيف و ناتوان است، ميخواهد تصاويري را كه از اين راه در ذهنش جا گرفتهاند واقعيت بخشد. وي بر اسب خود كه از صاحبش نحيفتر است سوار ميشود و همراه با يك نفر روستايى به نام سانْچوپانْسا كه تا آخر داستان به عنوان سلاحدار و محافظ اوست، عازم حادثهجويى ميشود. سروانتس با بيان سرگذشت اين جفت ناجور يعني دون كيشوت با تصورات دور از واقعيت و سانْچو با سادهلوحي واقعبينانهاش، يكي از بزرگترين تصاوير زندگي انساني را كه تا كنون به رشته تحرير درآمده است، ايجاد كرد. وي در كتاب خود، لطايف و وقايع مضحك، همدردي و شفقت و افكار فلسفي را به وجه تحسينآوري تلفيق نموده است. دون كيشوت كه در وهله اول رماني مسخرهآميز و خنده آور به نظر ميآيد، در واقع سرشار از انتقاد و هجوي است از رمانهاي پهلواني و شواليهگري كه مردم عصر را ديوانه خود ساخته بود. سروانتس به سبب اين اثر طنزآميز در شمار كساني جاي گرفته است كه در قرن شانزدهم، بررسي دقيق خود را به زواياي روح آدمي كشاندهاند. سروانتس غمي طنزآلود را در وراي چهره قهرمانان وصف ميكند. همچنين آرزوي تحقق نايافته ملتي را كه در آتش به دست آوردن مقامي والا ميسوزد، بي آن كه ديده خود را بر واقعيتها بگشايد و وضع سياسي و اقتصادي و اجتماعي كشور را، آن چنان كه هست، بشناسد. گرچه دون كيشوت به سرعت مورد قبول مردم واقع شد، ولي براي سروانتس ثروتي به همراه نداشت و نويسندهاش همچنان در فقر باقي ماند. ميشل سروانتس سرانجام در 23 آوريل 1616م در 69 سالگي درگذشت. ميتوان گفت كه تاكنون هيچ كتابي مثل دون كيشوت، مورد علاقه ملل گوناگون نبوده است. اين رمان كه شاهكار نويسنده، بلكه از شاهكاريهاي ادبيات جهان است، در اسپانيا و سراسر اروپا پيروزي درخشاني به دست آورد و با ترجمه به بيشتر زبانها، تأثير فراواني بر نويسندگان پس از خود نهاد. |
|
|
|
ماكْسْ پِلانْگْ، فيزيكدان و رياضيدان بزرگ آلماني در 23 آوريل 1858م به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي، به سمت استادي دانشگاه مونيخ دست يافت و به تحقيقات متعددي در زمينه انرژي پرداخت. تا سال 1899م، دانشمندان تصور ميكردند كه انرژي به طور اتصالي جريان دارد ولي ماكس پلانك در 14 دسامبر اين سال به جامعه فيزيك برلين اظهار داشت كه انرژي به صورت انفصالي است كه آن را دانه انرژي يا كوآنتاي انرژي ميگويند. اين يافته علمي با اصول و قوانيني كه تا آن روز دانسته شده بود موافق نبود و طبعاً مخالفاني براي پلانك به وجود آورد. ولي اين مخالفتها بيش از پنج سال طول نكشيد، زيرا تئوري انيشتين كه متكي بر تئوري كوآنتا بيان شد، ارزش واقعي و حقيقي تئوري بيان شده پلانك را معلوم نمود. همچنين ماكس پلانك به سبب ارائه نظريه كوآنتا، در سال 1918م جايزه نوبل فيزيك را دريافت كرد. پلانك كه از مخالفين سرسخت هيتلر، ديكتاتور توسعه طلب آلمان نيز به شمار ميرفت تحقيقات جامع و ارزشمندي در زمينه ترموديناميك، فيزيك نظري، حرارت، تشعشع و نور انجام داد و آثاري در اين زمينهها از او بر جاي مانده است. پس از جنگ جهاني دوم، دولت آلمان به مناسبت نودمين سال تولد قصد داشت تا براي ماكس پلانك جشني برپا كند كه اين فيزيكدان نامي آلماني، مدتي قبل از آن، در دهم دسامبر 1947م در 89 سالگي درگذشت. |
پس از تهاجم گسترده نيروهاي انگليسي و امريكايى به خاك عراق و سرنگوني رژيم بعث اين كشور در اوايل آوريل 2003 م، قواي اشغالگر در نقاط مختلف عراق مستقر شدند كه اين امر با اعتراض همگاني مردم مواجه گرديد. از اين رو، دو هفته پس از سقوط حزب بعث، همزمان با اربعين حسيني، شهر مقدس كربلا به عرصه ابراز عشق به اسلام و اهلبيت(علیهم السلام) و انزجار از اشغالگران تبديل گرديد. در اين اجتماع عظيم، كه در 23 آوريل 2003م برگزار شد، عاشقان اباعبداللَّه الحسين(علیه السلام) كه جمعيت آنها در حدود پنج الي شش ميليون نفر برآورد شد، بار ديگر قدرت اسلام و اهلبيت(علیهم السلام) را به رخ جهانيان كشيدند. در راهپيمايى كربلا كه از سوي حوزه علميه اين شهر و گروههاي مختلف عراقي برپا شده بود، شركتكنندگانْ در طول مسير راهپيمايى شعارهايى در انزجار از امريكا و اسرائيل و حمايت از اسلام، مرجعيت و حكومت اسلامي سر دادند. تظاهركنندگان خروج سريع نيروهاي امريكايى و متحدانش را از خاك عراق خواستار شدند و بر وحدت مسلمانان عراق در برابر توطئهها و نفوذ امريكا در ميان صفوف گروههاي مذهبي و سياسي عراق تأكيد كردند. اين اجتماع عظيم مردمي، باعث نگراني اشغالگران و متجاوزان امريكايي و انگليسي شد. از اين رو با ادوات نظامي خود، در اطراف كربلا مستقر شدند و خود را براي مقابله با هرگونه واقعه غيرمنتظرهاي آماده كردند. با اين حال، اين اعتراضات مردمي، همچنان ادامه يافت. |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}