3 اردیبهشت 1389 / 8 جمادی الاولی 1431 / 23 آوریل 2010

شهيد سپهبد ولي اللَّه قَرَني در سال 1292 ش در اصفهان به دنيا آمد. از ابتداي ورود به ارتش، فعاليت عليه رژيم طاغوت را آغاز كرد و در سال 1337 ش در پي افشاي كودتا بر ضد رژيم به همراه دوستانش دستگير شد. به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، شهيد قرني نيز به سمت اولين رييس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب شد. حضور ارزشمند وي مي‏توانست منشأ تحولات اسلامي فراواني در ارتش آن زمان قرار گيرد ولي پس از گذشت 72 روز از پيروزي انقلاب اسلامي، سپهبد قرني توسط چند تروريست گروهك ضاله فرقان به شهادت رسيد. اين توطئه و ديگر توطئه‏هاي مشابه نتوانست در پيشرفت انقلاب اسلامي و انسجام ارتش خللي ايجاد نمايد. چرا كه با تدبيرهاي امام خميني(رحمة الله علیه) ، همه نقشه‏هاي شيطاني دشمنان ايران و اسلام نقش بر آب شد و روز به روز بر اقتدار و محبوبيت ارتش جمهوري اسلامي افزوده گشت.
پس از گذشت نزديك به چهار سال از وقوع جنگ تحميلي عليه ايران، عراق با كمك قدرت‏هاي بزرگ درصدد فشار بيشتر به ايران و شكستن بن بست جنگ برآمد. از اين‏رو طي يك برنامه‏ريزي مشترك، قرار بر اين شد كه مانع از صدور نفت ايران گردد و براي جايگزيني نفت ايران در بازارهاي بين‏المللي، توليد و صادرات نفت كشورهاي منطقه افزايش يابد، طوري كه به موازات تشديد حملات عراق به پايانه‏هاي صدور نفت ايران و نفت‏كش‏ها، قيمت نفت به تدريج كاهش يافت. بدين ترتيب، عراقي‏ها با حمايت آمريكا و غرب، براي نخستين بار با استفاده از هواپيماهاي سوپراتاندارد فرانسوي، ضمن حمله به جزيره خارك، نفتكش‏هاي حامل نفت ايران را در سوم ارديبهشت 1363، مورد حمله قرار دادند. مقامات عراقي در مورد اين اقدام چنين استدلال كردند كه اين حمله سبب پايان يافتن جنگ خواهد شد زيرا اگر ايران پول نفت را نداشته باشد، نمي‏تواند اسلحه مورد نياز خود را از بازارهاي سياه تهيه كند. اين در حالي بود كه وقتي ايران سياست مقابله به مثل محدود را در پيش گرفت، منجر به اعتراض كشورهاي منطقه و صدور قطعنامه سازمان ملل عليه جمهوري اسلامي ايران گرديد.
در پي برگزاري كنفراس شرم‏ آور برلين با موضوع ايران پس از انتخابات مجلس ششم ، مردم انقلابي ايران در سراسر كشور با انجام يك راهپيمايي گسترده، حمايت خود را از سخنان مقام معظم رهبري از برگزاري اين كنفراس، ابراز داشته و خشم وانزجار خود را از شركت كنندگان و برگزاركنندكان كنفراس ضد انقلابي برلين اعلام داشتند. راهپيمايان ضمن تقبيح عمل شركت كنندگان در اين كنفرانس ، از وزارت امور خارجه خواستند مانع مداخله اجانب در امور ايران شده و نگذارند اين‏گونه ، آرمان‏هاي يك ملت و كشور را به تحقير كشند. در طول برگزاري كنفرانس ننگين برلين، شعارهايي عليه نظام ، اسلام و اركان انقلاب اسلامي سرداده مي‏شد و افرادي كه از ايران در اين كنفرانس شركت كرده بودند هيچ عكس‏العملي از خود نشان ندادند. از برگزاركنندكان اصلي اين كنفرانس ، بنياد هانريش بل آلماني است. اين بنياد از اجلاس برلين به عنوان رويارويي بسيار جذاب ياد مي‏كند و معتقد است براي اولين بار پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ، گفتگويي در ايران ميان سكولارها و اصلاح‏گرايان ديني سازماندهي شده است. در اين ميان نقش سازمان صدا و سيما به عنوان افشاگر رويدادهاي اين كنفرانس، بسيار برجسته بود.
حاج ابراهيم بن محمد حسن خراساني كاخي معروف به حاجي كرباسي در سال 1180 ق در اصفهان به دنيا آمد و پس از فراگيري دروس مقدماتي، براي تكميل تحصيلات به نجف اشرف رفت. فقه و اصول و ديگر علوم ديني را از علامه بَحرُالعُلوم و شيخ جعفر كاشِفُ الغطاء و ديگر بزرگان فرا گرفت. وي بسيار محتاط بود و تنها به اصرار ميرزاي قمي، رساله نوشت. اشاراتُ الاصول، شَوارَعُ، الهِدايه و مِنهاجُ الهِدايه از تاليفات او مي‏باشند. حاجي كرباسي در سال 1262 ق در 82 سالگي در اصفهان وفات يافت و در مسجدي كه در آن درس مي‏گفت و به مسجد حكيم معروف است، به خاك سپرده شد.
ميرزا محمد باقر خوانساري از علماي بزرگ قرن چهاردهم هجري، فقيه، اصولي، محدث، رجالي، اديب و محقق بوده است. وي رياست علمي و مذهبي اصفهان را داشته و داراي تأليفات متعددي مي‏باشد. روضاتُ الجنّات، اُرجوزَه و قُرةُالعين و... از جمله‏ي آن‏هاست.
شيخ محمد بن عبده بن حسن خيراللَّه مصري، مفتي ديار مصر، معروف به عبده در اواسط قرن سيزدهم به دنيا آمد. وي كه داراي هوشي سرشار بود، پس از تحصيل علوم اوليه، در دانشگاه الازهر، به شاگردي سيدجمال الدين اسدآبادي نشست و منطق و كلام و فلسفه را از او آموخت. شيخ محمد عبده، گوي سبقت را از ديگر شاگردان ربود و مورد توجه خاص سيدجمال الدين واقع گرديد. بعدها به علت شركت در جريانات سياسي به سوريه تبعيد شد و از آن جا به پاريس رفته و با سيدجمال الدين ملاقات نمود. از آن پس راهي مصر گرديد و مفتي آن ديار شد. شيخ محمد عبده به همراه سيدجمال الدين اسدآبادي، عالم اسلام را محتاج پاره‏اي اصلاحات مي‏دانست و در قطع دست استكبار انگلستان مي‏كوشيد. عبده مانند سيد جمال در پي آن بود كه ثابت كند اسلام توانايى دارد كه به صورت يك مكتب و يك ايدئولوژي، راهنما و تكيه‏گاه انديشه‏ي جامعه‏ي اسلامي قرار گيرد و آن‏ها را به عزت دنيايى و سعادت اخروي برساند. از اينرو، سعي داشت، فلسفه‏هاي احكام دنيايى و اجتماعي اسلام از قبيل نماز، روزه، حج، زكات و انفاق تبيين و استحكام اصول اخلاقي اسلام را روشن نمايد. عبده با سيد جمال در دو جهت اختلاف نظر داشت: يكي اين كه سيد جمال، انقلابي فكر مي‏كرد و عَبدُه، طرفدار اصلاح تدريجي بود. ديگر اين كه سيد، مبارزه با استبداد و استعمار را در رأس برنامه‏هاي خود قرار داده بود و معتقد بود اول بايد ريشه‏ي اين اُمُ‏الفساد را كَند و دور انداخت ولي عبده، آموزش و تربيت ديني جامعه را مقدم بر آموزش و پرورش سياسي مي‏دانست. از اين انديشمند و مبارز مسلمان مصري آثاري به جاي مانده است كه اصلاحُ المَحاكمِ الشَّرعية و تفسير القرآن، از آن جمله‏اند.
«پي‏ير سيمون لاپلاس» رياضيدان فرانسوي متولد شد. لاپلاس در امور سياسي نيز فعاليت داشت و مدتي هم رياست مجلس سناي فرانسه را عهده‏دار بود. از مهمترين آثار او شرح دستگاه جهان را مي‏توان نام برد.
حزب فاشيست ايتاليا تشكيل شده فاشيسم بطور اعم به هر رژيم استبدادي متمركزي اطلاق مي‏شود كه از اصول و تعصبات نژادي پيروي مي‏كند و به مخالفت با هرگونه افكار و عقايد آزاديخواهي مي‏پردازد.
سازمان هواشناسي جهاني كه به اختصار ومُو خوانده مي شود. بطور زسمي تاسيس شد .اين سازمان وابسته به سازمان ملل متحد است و كليه سازمانهاي هواشناسي جهان با اين سازمان همكاري دائم دارند .
ميشل دو سِروانتس نويسنده معروف اسپانيايى در نهم اكتبر 1547م در شهر آلكالا در اسپانيا به دنيا آمد. پدرش پزشك دوره گردي بود كه به شهرهاي مختلف سفر مي‏كرد ودر اين سفرها فرزند خردسالش را به همراه مي‏برد. بدين جهت سروانتس نتوانست به تحصيل علم بپردازد، ليكن به زودي شمشيرزني را فرا گرفت و به خدمت قشون دولتي درآمد. وي در 24 سالگي در يك نبرد دريايى شركت كرد و زخمي شد، اما در بازگشت به اسپانيا به دست دشمنان گرفتار گرديد. درنهايت با دادن خون بهايى كه مايه فقر خود و خانواده‏اش شد، آزادي خود را باز خريد و به اسپانيا بازگشت. وي از آن پس تصميم گرفت كه از راه نويسندگي امرار معاش كند، اما در اين راه توفيقي نيافت و سروانتِس مدتي به كارهاي دولتي پرداخت. وي در سال 1584م با نوشتن رماني به نام گالايتا به شهرت رسيد، ولي باز هم در فقر بود. پس از چندي تصميم گرفت كه باز دست به قلم بَرَد. از اين رو از سال 1605م شاه‏كار بزرگش با نام دون كيشوت را در دو قسمت به رشته تحرير درآورد. اين اثر كه مدت پانزده سال از عمر سروانتس را به خود اختصاص داد، به عنوان يكي از آثار ادبي معروف جهان شهرت يافت. دون كيشوت - شخصيت اصلي اين كتاب - نجيب‏زاده‏اي است كه داستان‏هاي فراواني خوانده و با اينكه مردي ضعيف و ناتوان است، مي‏خواهد تصاويري را كه از اين راه در ذهنش جا گرفته‏اند واقعيت بخشد. وي بر اسب خود كه از صاحبش نحيف‏تر است سوار مي‏شود و همراه با يك نفر روستايى به نام سانْچوپانْسا كه تا آخر داستان به عنوان سلاح‏دار و محافظ اوست، عازم حادثه‏جويى مي‏شود. سروانتس با بيان سرگذشت اين جفت ناجور يعني دون كيشوت با تصورات دور از واقعيت و سانْچو با ساده‏لوحي واقع‏بينانه‏اش، يكي از بزرگ‏ترين تصاوير زندگي انساني را كه تا كنون به رشته تحرير درآمده است، ايجاد كرد. وي در كتاب خود، لطايف و وقايع مضحك، همدردي و شفقت و افكار فلسفي را به وجه تحسين‏آوري تلفيق نموده است. دون كيشوت كه در وهله اول رماني مسخره‏آميز و خنده آور به نظر مي‏آيد، در واقع سرشار از انتقاد و هجوي است از رمان‏هاي پهلواني و شواليه‏گري كه مردم عصر را ديوانه خود ساخته بود. سروانتس به سبب اين اثر طنزآميز در شمار كساني جاي گرفته است كه در قرن شانزدهم، بررسي دقيق خود را به زواياي روح آدمي كشانده‏اند. سروانتس غمي طنزآلود را در وراي چهره قهرمانان وصف مي‏كند. هم‏چنين آرزوي تحقق نايافته ملتي را كه در آتش به دست آوردن مقامي والا مي‏سوزد، بي آن كه ديده خود را بر واقعيت‏ها بگشايد و وضع سياسي و اقتصادي و اجتماعي كشور را، آن چنان كه هست، بشناسد. گرچه دون كيشوت به سرعت مورد قبول مردم واقع شد، ولي براي سروانتس ثروتي به همراه نداشت و نويسنده‏اش همچنان در فقر باقي ماند. ميشل سروانتس سرانجام در 23 آوريل 1616م در 69 سالگي درگذشت. مي‏توان گفت كه تاكنون هيچ كتابي مثل دون كيشوت، مورد علاقه ملل گوناگون نبوده است. اين رمان كه شاه‏كار نويسنده، بلكه از شاه‏كاري‏هاي ادبيات جهان است، در اسپانيا و سراسر اروپا پيروزي درخشاني به دست آورد و با ترجمه به بيشتر زبان‏ها، تأثير فراواني بر نويسندگان پس از خود نهاد.
ويليام شكسپير بزرگ‏ترين شاعر درام‏نويس انگلستان و چهره ادبي ماندگار اين كشور، در 23 آوريل سال 1564م در شهر استراتْفورْدْ به دنيا آمد. وي در جواني به لندن رفت و به علت تهي‏دستي در ابتدا به نگهباني اسب‏ها مشغول بود، ولي به دليل علاقه شديد وي به نمايش، به اين هنر روآورد تا اينكه در سال 1592م در كار بازيگري مشهور شد. وي بعدها با اقتباس از نمايش نامه‏هاي باستاني و نمايش تئاترهاي مُضحك، افكار عمومي را متوجه خويش كرد و موفقيت و ثروت زيادي را كسب نمود. شكسپير در سال 1611م از تئاتر دست كشيد و به شهر خود بازگشت و در آرامش به سر برد. نمايش‏نامه‏هاي شكسپير سرشار است از مسائل سياسي و اخلاقي، اضطراب و غم، آرامش و تسكين‏خاطر، صنعت كلام و معرفت عميقِ درون و انديشه‏هايى درباره ايمان، ماوراءالطبيعه، خدا، عالم خلقت و در واقع گنجينه‏اي از انديشه‏هاي بديع و بيان حال و صفات روحي قهرماناني كه هر يك جلوه‏گاه گوشه‏اي از خصوصيت‏هاي وجود آدمي است كه همه با ذوق لطيف و استادي در بيان وصف شده است. شيوه نگارش در آثار شكسپير بسيار گوناگون و وسيع است. وي در برابر گوناگوني عواطف شخصي يا جهاني، انعطاف‏پذير بود، با سهولت كامل شعر مي‏سرود و صور ذهني غيرمنتظر و پرجاذبه و كامل را به كار مي‏بُرد. كمدي‏هاي شكسپير با ترانه‏هاي فراوان و اشعار مسحوركننده همراه است، چنان كه خواننده را به اين فكر مي‏اندازد كه وي موسيقي‏شناس بوده است. شكسپير از بزرگ‏ترين نويسندگان زمان و عاليقدرترين نمايش‏نامه‏نويس همه ادوار است، چنانكه هنوز تراژدي‏ها و كمدي‏هايش در سراسر جهان بر صحنه مي‏آيد. هم‏چنين شكسپير را پدر نمايش نامه‏نويسي انگلستان به شمار مي‏آورند. سبك او به مكتب كلاسيك تعلق دارد و آثارش بيشتر تركيبي از تراژدي و كمدي است. از معروف‏ترين آثار شكسپير كه در رديف شاه‏كارهاي درام نويسي جهان قرار دارند مي‏توان به هملت، ليرشاه، رومئو و ژوليت و اتللو اشاره كرد. ويليام شكسپير 52 سال بعد نيز در روز بيست و سوم آوريل 1616م درگذشت.
جوزف ويليام ترُنِر نقاش معروف انگليسي در 23 آوريل 1775م در خانواده‏اي تنگ‏دست در انگلستان به دنيا آمد. مادرش مدتي پس از تولد ويليام، به بيماري سختي دچار شده و پس از ابتلابه جنون، درگذشت. از اين رو، ويليام تحت سرپرستي خاله‏اش قرار گرفت و در برخي كلاس‏هاي معماري و منظره سازي شركت كرد. وي از همان دوران كودكي از استعداد زيادي در نقاشي برخوردار بود به طوري كه وقتي در پانزده سالگي يك تابلوي آب رنگ او در فرهنگستان سلطنتي لندن به نمايش درآمد، اعجاب بازديدكنندگان را برانگيخت و اعضاي فرهنگستان، اثر او را بي‏نظير و حاكي از نبوغ محض دانستند. از اين زمان بود كه مورد حمايت و تشويق فرهنگستان قرار گرفت و در سال‏هاي بعد، پيشرفت زيادي در نقاشي حاصل كرد. ترنر در 20 سالگي تابلوي نور ماه و سال بعد كاخ نورهام و... را كشيد و شهرتي بسزا به دست آورد. در اين دوره، خريداران آثار ترنر هر روز زيادتر مي‏شدند اما ترنر آثار خوب خود را از آنها دريغ مي‏كرد و پنهان مي‏نمود. ترنر تا مدتي منحصراً با آب رنگ كار مي‏كرد اما پس از سن بيست سالگي، به نقاشي رنگ و روغن روي آورد. وي در نقاشي، تحت تأثير نقاشي مناظر دريايى قرن هفدهم بود و با تأثير از اين سبك، آثار باشكوهي خلق كرد. در كارهاي ترنر، خيال و پندار با واقع‏بيني در ستيز است. او به كارهاي اساطير يونان علاقه داشت و با مطالعه آنها، از اين آثار الهام گرفت. ترنِر در سفري كه به ايتاليا داشت، سخت مجذوب كارهاي هنرمندان آن سامان گرديد و تأثير فراواني پذيرفت. تأثير كارهاي هنري ترنر به حدي است كه مقام او را در عالم نقاشي همانند جايگاه ويليام شكسپير در ادبيات قرار داده است. ترنر آثار ديگري را خلق كرده كه كاخ سنت ميشل، بستر زرد و صبح ونيز از آن جمله مي‏باشند. ويليام ترنر سرانجام در 8 مارس 1851م در 76 سالگي درگذشت.
ويليام وردزورث اديب و شاعر معروف انگليسي، در هفتم آوريل 1770م در ايالت كمبِرْلَنْد انگلستان به دنيا آمد و از اوان جواني به مطالعه در زمينه ادبيات پرداخت. وي قسمت اعظم زندگي خود را در شمال انگلستان، در كنار مردم روستايى گذراند و احساسات طبيعي و مناظر طبيعت و صفاي باطن مردم اين ناحيه، الهام بخش آثارش گرديد. وردزورث را پايه‏گذار مكتب رمانتيك انگلستان مي‏دانند كه با انتشار مجموعه اشعاري به نام نغمه‏هاي شاعرانه از طرف او و شاعر هم وطنش، كالْريجْ، اين مكتب، تحولي فلسفي و ادبي يافت. شعراي اين مكتب به جاي پاي‏بندي به سنت‏ها، درانتخاب مطالب قالب ادبي، سبك، انشا و زبان شعري، شاعراني مبتكر و بدعت گذار هستند. وردزورث دنيا را با چشم عرفان مي‏نگريست. در نظر او، طبيعت، مظهر جمال مطلق و مربي ذوق و احساسات بشري است و زندگي در دامان طبيعت، ساده و شيرين و سرشار از شادي و خرسندي است. در شعر وردزورث، انسان تماشاگري است كه از دور، زيبايى‏هاي طبيعت را مي‏بيند و تأثير مي‏پذيرد. اشعار او مثل همه اشعار رمانتيك، بسيار ظريف و آميخته با تخيلات فراوان شاعرانه است و در آنها، شاعر غالباً بيش از آنكه با حقيقت ومنطق سر و كار داشته باشد. با روح و احساس خود سرگرم است. درآثار وردزورث، همه جا اين نظر پيداست كه زندگاني روزمره، براي بشر پر از لذات و شادكامي‏هاي معنوي است، و وظيفه بشر است كه روح خود را براي استفاده از آنها آماده نمايد. اصول عقايد وردزورث كه در اشعار وي آمده، بر اين مبنا استوار است كه سازنده اصلي خصوصيت‏هاي اخلاقي و روحي بشر در سن بلوغ، همانا غرائز و لذت‏هاي بي‏غل و غش دوران كودكي است. وردزورث اگرچه به حفظ مزاياي طبقات اصيلْ پاي‏بند است و آنها را لازم و محترم مي‏شمارد، اما از ديگر سو بر ضد نظام اجتماعي كه موجب انحطاط اخلاقي مردم است، عصيان مي‏ورزد. خوانندگان آثار وردزورث، زيبايى طبيعت، گياه‏ها، كوه‏ها و حيوانات را زنده و گويا احساس مي‏كنند و با عالم طبيعت رابطه‏اي نزديك و اسرارآميز برقرار مي‏سازند. اشعار وردزورث از اولين تغزّل‏هاي جواني تا عميق‏ترين و پرانديشه‏ترين آنها در سنين هفتاد سالگي، پيوسته با پيروزي همراه بوده است. احساس كلي كه از اشعار وردزورث به انسان دست مي‏دهد، صداقت و سادگي است. شاه‏كار وي، شعر طويلِ زندگي نامه خودْ نوشتْ بود كه شهرت فراواني يافت. هم‏چنين تفرّج، خاطرات كودكي و جنگجوي شادمان ازديگر آثار اوست. ويليام وردزورث كه در اواخر عمر به امير الشعرايي انگلستان رسيد، سرانجام در 23 آوريل 1850م در هشتاد سالگي درگذشت.
ماكْسْ پِلانْگْ، فيزيك‏دان و رياضي‏دان بزرگ آلماني در 23 آوريل 1858م به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي، به سمت استادي دانشگاه مونيخ دست يافت و به تحقيقات متعددي در زمينه انرژي پرداخت. تا سال 1899م، دانشمندان تصور مي‏كردند كه انرژي به طور اتصالي جريان دارد ولي ماكس پلانك در 14 دسامبر اين سال به جامعه فيزيك برلين اظهار داشت كه انرژي به صورت انفصالي است كه آن را دانه انرژي يا كوآنتاي انرژي مي‏گويند. اين يافته علمي با اصول و قوانيني كه تا آن روز دانسته شده بود موافق نبود و طبعاً مخالفاني براي پلانك به وجود آورد. ولي اين مخالفت‏ها بيش از پنج سال طول نكشيد، زيرا تئوري انيشتين كه متكي بر تئوري كوآنتا بيان شد، ارزش واقعي و حقيقي تئوري بيان شده پلانك را معلوم نمود. هم‏چنين ماكس پلانك به سبب ارائه نظريه كوآنتا، در سال 1918م جايزه نوبل فيزيك را دريافت كرد. پلانك كه از مخالفين سرسخت هيتلر، ديكتاتور توسعه طلب آلمان نيز به شمار مي‏رفت تحقيقات جامع و ارزش‏مندي در زمينه ترموديناميك، فيزيك نظري، حرارت، تشعشع و نور انجام داد و آثاري در اين زمينه‏ها از او بر جاي مانده است. پس از جنگ جهاني دوم، دولت آلمان به مناسبت نودمين سال تولد قصد داشت تا براي ماكس پلانك جشني برپا كند كه اين فيزيك‏دان نامي آلماني، مدتي قبل از آن، در دهم دسامبر 1947م در 89 سالگي درگذشت.
پس از تهاجم گسترده نيروهاي انگليسي و امريكايى به خاك عراق و سرنگوني رژيم بعث اين كشور در اوايل آوريل 2003 م، قواي اشغال‏گر در نقاط مختلف عراق مستقر شدند كه اين امر با اعتراض همگاني مردم مواجه گرديد. از اين رو، دو هفته پس از سقوط حزب بعث، هم‏زمان با اربعين حسيني، شهر مقدس كربلا به عرصه ابراز عشق به اسلام و اهل‏بيت(علیهم السلام) و انزجار از اشغال‏گران تبديل گرديد. در اين اجتماع عظيم، كه در 23 آوريل 2003م برگزار شد، عاشقان اباعبداللَّه الحسين(علیه السلام) كه جمعيت آنها در حدود پنج الي شش ميليون نفر برآورد شد، بار ديگر قدرت اسلام و اهل‏بيت(علیهم السلام) را به رخ جهانيان كشيدند. در راهپيمايى كربلا كه از سوي حوزه علميه اين شهر و گروه‏هاي مختلف عراقي برپا شده بود، شركت‏كنندگانْ در طول مسير راهپيمايى شعارهايى در انزجار از امريكا و اسرائيل و حمايت از اسلام، مرجعيت و حكومت اسلامي سر دادند. تظاهركنندگان خروج سريع نيروهاي امريكايى و متحدانش را از خاك عراق خواستار شدند و بر وحدت مسلمانان عراق در برابر توطئه‏ها و نفوذ امريكا در ميان صفوف گروه‏هاي مذهبي و سياسي عراق تأكيد كردند. اين اجتماع عظيم مردمي، باعث نگراني اشغال‏گران و متجاوزان امريكايي و انگليسي شد. از اين رو با ادوات نظامي خود، در اطراف كربلا مستقر شدند و خود را براي مقابله با هرگونه واقعه غيرمنتظره‏اي آماده كردند. با اين حال، اين اعتراضات مردمي، همچنان ادامه يافت.
سازمان تربيتي، علمي و فرهنگي ملل متحد ، يونسكو ، طي مصوبه خود در سال 1991م ، روز بيست و سوم آوريل (برابر با 3 ارديبهشت) هر سال را به عنوان روز جهاني كتاب و حق مؤلّف اعلام كرد. روز جهاني كتاب را نخست ، اتحاديه بين‏المللي ناشران و دولت اسپانيا به بيست و هشتمين اجلاس كنفرانس عمومي يونسكو پيشنهاد كرد. سپس به پيشنهاد فدراسيون روسيه، عنوان حق مؤلف نيز به آن افزوده شد و توسط اعضا به تصويب رسيد. دليل انتخاب بيست و سوم آوريل، ريشه در مراسمي در ناحيه كاتالونياي اسپانيا دارد كه در اين روز، فروشندگان كتاب با هر كتابي كه مي‏فروختند، گل سرخي هديه مي‏كردند. دليل ديگر، تقارن اين روز با تولد يا مرگ برخي از نويسندگان معروف و شخصيت‏هاي ادبي جهان از قبيل ويليام شكسپير اديب شهير انگليسي و ميشل سروانتس نويسنده معروف اسپانيايي و... است. هدف از اختصاص روزي براي بزرگ‏داشت كتاب و حق مؤلف ، جلب توجه سازمان‏ها و انجمن‏هاي دولتي و خصوصي به اين آسان‏ترين و ارزان‏ترين روش كسب دانش ، بيان احساس انديشه و كهن‏ترين وسيله ارتباطي معنوي بشر است كه به رغم ظهور و گسترش رسانه‏هاي پيشرفته و مدرن ، هنوز هم وسيله‏اي مؤثر ، جذاب ، قابل دسترسي و جايگزين ‏ناپذير است و مي‏تواند بزرگ‏ترين عامل پيشرفت ، گسترش دانش و فرهنگ و ايجاد دوستي و تفاهم بين ملت‏هاي جهان باشد.